خرید و دانلود کتاب گاهی دست ما نیست دریا دلنواز pdf

خرید و دانلود کتاب گاهی دست ما نیست دریا دلنواز pdf در سایت فایل رسان برای شما عزیزان آماده شده است. هستی دختری است که در دنیای پر از چالش‌های زندگی، با احساسات و آرزوهایش دست و پنجه نرم می‌کند. او منشی شرکت پسرعموهایش، شاهرخ و امیرسالار است. در دلش عشق به امیرسالار شعله‌ور است، اما خانواده‌اش او را تحت فشار قرار می‌دهند تا با مسیح، پسرعمه‌اش، ازدواج کند. این فشار از سوی خانواده بر او سنگینی می‌کند و هر روز بیشتر احساس سردرگمی می‌کند. او به عشقش به امیرسالار فکر می‌کند، اما در عین حال نگران خشم و ناامیدی خانواده‌اش است.

دانلود کتاب گاهی دست ما نیست دریا دلنواز

شاید تمومشون رو به خاطر نیارم، اما بارها شکست خورده‌ام. مثلاً یادم نیست کجا و چطور، ولی حتمًا اولین باری که سعی کردم تنهایی راه برم، زمین خوردم. و این شاید اولین شکست هر انسانی توی زندگیش باشه. یا اولین باری که می‌خواستم مشق بنویسم، اینو خوب یادمه: خرچنگ‌های کوچکی که روی خط‌های دفتر سفیدم قدم می‌زدند. اولین بار و حتی دومین باری که غذا درست کردم، مزه‌اش غیرقابل تحمل بود.

pdf گاهی دست ما نیست 

اما چرا هیچ‌کدوم باعث نشد ناامید بشم و کنار بذارمشون؟ چرا حالا مقابل شکست‌های جدید کمی عقب‌نشینی می‌کنم؟ شاید زمان کودکی، تو نوجوونی بی‌پروا تر بودم. شجاعت بیشتری برای امتحان چندباره‌ی راه‌های مختلف و ناشناخته داشتم. یا شاید هم فرصت بیشتری برای آزمون و خطا. اما حالا محتاط‌تر شدم. شاید ملاحظه می‌کنم. یا شاید کمی هم می‌ترسم. از شکست، حتی از فکر کردن به احتمال شکست؛ از اینکه دیگران به بن‌بست خوردنم را ببینند و خجالت بکشم.

خرید کتاب گاهی دست ما نیست دریا دلنواز pdf

در این میان، عشق به امیرسالار همچون شعله‌ای در دلش می‌سوزد. او می‌داند که این عشق واقعی است و می‌خواهد به آن فرصت زندگی بدهد. اما خانواده‌اش، با توجه به سنت‌ها و انتظاراتشان، او را به سمت مسیح سوق می‌دهند. هستی در دلش درگیری عجیبی دارد. او نمی‌خواهد به خانواده‌اش بی‌احترامی کند، اما در عین حال نمی‌تواند احساساتش را نسبت به امیرسالار نادیده بگیرد. هر روز که به محل کار می‌رود، دیدن امیرسالار قلبش را تندتر می‌زند. او می‌داند که این عشق ممکن است به دردسر بیفتد، اما نمی‌تواند از آن چشم‌پوشی کند. در حالی که خانواده‌اش در حال برنامه‌ریزی برای آینده‌اش هستند، هستی در جستجوی راهی برای بیان احساساتش و انتخابی که به او آرامش بدهد، است.

رمان صیغه برادرانه

هستی در آینه به چهره‌اش نگاه می‌کند و از خود می‌پرسد: «آیا می‌توانم با مسیح زندگی کنم؟ آیا می‌توانم عشقی که به امیرسالار دارم را فراموش کنم؟» این سوالات در ذهنش می‌چرخند و او را به سمت یک انتخاب دشوار می‌برند. او باید بین عشق و مسئولیت انتخاب کند. آیا می‌تواند به دنبال آرزوهایش برود یا باید به خواسته‌های خانواده‌اش تن دهد؟

بهترین رمانهای زهرا ارجمند نیا

این داستان، داستانی از انتخاب‌ها و چالش‌های زندگی است که نشان می‌دهد گاهی دست ما نیست و باید با واقعیت‌ها روبرو شویم. در این مسیر، هستی یاد می‌گیرد که شکست‌ها و موفقیت‌ها بخشی از زندگی هستند و هر انتخابی که بکند، باید با شجاعت و صداقت باشد. او می‌فهمد که عشق و آرزوهایش ارزشمندند و باید به آن‌ها اهمیت بدهد. در نهایت، هستی تصمیم می‌گیرد که زندگی‌اش را بر اساس احساسات واقعی‌اش بسازد و به دنبال خوشبختی‌اش برود، حتی اگر این مسیر پر از چالش باشد.